قانون نانوشته...
جدایی عشق از عاشق ، قانون نانوشته است
سهم من از قصه عشق همین دو خط نوشته است
ببین چگونه پیر شدم، ببین چگونه خسته دل
سهم دل از عشق تو هم ، همین دل شکسته است
افسار این اسب سفید تمام راه دست تو بود
قسمت این عشق سفید سقوط به عمق دره است
قاضی به این مشکل ما خدا شود در آن جهان
شاهد من به نزد او ،اسب دو پا شکسته است
ثواب این گناه تو، جدایی من از تو شد
ولی دلم به حکم او، به انتظار نشسته است...